h1

واو!!

فوریه 27, 2010

چه حالی بهت دست میده وقتی سرت از درد داره می ترکه و شاگردات حسابی رو اعصابت رژه رفتند، گوشی همکارت دائم زنگ می خوره و آهنگش آهنگ رابین هوده!! فکر کن! کارتون رابینهود بود؟ اون!! آهنگش، زنگ گوشی استاد محترم !!

یا  داری به سمت صندلی های مخصوص خانومها تو مترو می ری و غرق افکار خودتی و یهو یه آقای محترم باکلاس-ظاهراً باکلاس-  که مع الغر و الغمزه خرامان خرامان راه میره و در همین حین داره به دوستش می گه : صدا بوق اشغال میاد، نوشته یوزر بُزی!-user bUsY- منم فکر کردم داره شوخی می کنه! که دوستش گفت بیزی!

خدایا آدم چیو در مورد این عناصر ذکور باور کنه!؟

یک دیدگاه

  1. ميبينم كه حمله ميكني به ذكوران طفل معصوم اونم با توپ پر!!؟؟

    ميگه:

    عزیزم! یادته روز خواستگاری وقتی ازت پرسیدم چرا می خوای با من ازدواج کنی، چی گفتی؟
    شوهر: آره، خوب یادمه، گفتم: می خواهم یک نفر را در زندگی خوشبخت کنم.
    زن: خوب، پس چی شد؟
    شوهر: خوب، خوشبخت کردم دیگه.
    زن: کیو خوشبخت کردی؟
    شوهر: همون بیچاره ای رو که ممکن بود با تو ازدواج کنه



بیان دیدگاه